loading...
جذاب و باحال
MILAD بازدید : 26 یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

نیمههای شب خسرو با صدای پچ پچ ازخواب پرید. جای شیرین را درکنارش خالی دید و رد صدای پچ پچ را گرفت که از سمت بالکن میآمد.

 

چشمان خوابآلودش دو شبح به هم چسبیده را در ضد نور تابش نور ماه دربالکن قصر دید و به سمت آنان رفت.

 

تاریکی و کم حواسی و شل و ولی، پایش را بهگلدانی گیر داد که با صدای افتادن آن یکی از اشباح ناپدید شد.

 

شیرین هر چه کرد و هر توجیهی آورد ازاینکه هوای داخل قصر گرم بود و پشه بند سوراخ بود و به تماشای ماه آمده بود و خواب بد دیده بود و اینها، به خرج خسرو نرفت کهناگهان چرت خسرو با دیدن لنگهای گیوه  در بالکن به کلی پاره شد.

 

فردا خسرو دستور داد همه مردان را دستگیر و گیوه را به پای آنان امتحان کنند.

 

از بخت خوش، به دلیل خاصیت ارتجاعی،گیوه به پای بیشتر مردان اندازه شد و به این ترتیب فرهاد از مرگ حتمی نجات یافت!

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 170
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 24
  • بازدید ماه : 86
  • بازدید سال : 209
  • بازدید کلی : 7,290