loading...
جذاب و باحال
MILAD بازدید : 23 یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
زندگی كوروش از این جهت برای جهانیان حائز اهمیت است كه، این پادشاه مقتدر و جهان گشا بدون آنكه غرق قدرت بی رقیب خود شود وراه دیكتاتوری و ظلم و تعدی را برگزیند،چنان به اصول اخلاقی پایبند است و به حقوق و اعتقادات مردمان زیر دست خود احترام می گذارد، كه مردمان سرزمین های به تصرف در آمده،در سایه امن چنین پادشاه مقتدری احساس امنیت و خشنودی می كنند و از شكست خود غمناك و محزون نیستند.خرد و فرزانگی این مدیر بزرگ سبب می شود كه سرزمین های تحت نفوذ او به كانون تمدن و پیشرفت مبدل شود و دانشمندان،هنرمندان و علاقمندان به علوم و فنون با عشق و دلباختگی گام های بزرگی در راه سربلندی و اعتلای سرزمین خود بردارند.

كوروش هنگامی ظهور كرد كه دنیا در ستمگری ونادانی می سوخت و تشنه دادگری و عدالت پروری بود.در اعصار نزدیك به حیات كوروش رهبران و معلمان اخلاق بزرگی چون بودا،كنفوسیوس، زرتشت،اشعیاء و فیلسوف و دانشمند بزرگی همچون سولون می زیستند و كار راهنمایی و ارشاد مردمان را بر عهده داشتند.اما با این حال كوروش از نظر خردگرایی،عدالت و انصاف،بشر دوستی و امتیاز قدرت نظامی بر همه آنها سرآمد بود.اخلاق و صفات كوروش تا حدی برجسته و متعالی بود كه اگر او می خواست ادعای پیامبری كند،همه ملت ها، پیامبری او را به راحتی می پذیرفتند اما او هرگز چنین ادعایی نكرد.تنها افراد مختلفی پس از مرگ او، چنین لباسی را بر قامتش برازنده دیدند و او را فرستاده خدا نامیدند.

كوروش همه ارزشها و هنرهای یك رهبر بزرگ رایكجا دارا بود.او سرداری بود ماهرو سیاستمداری كاردان، اراده او قوی و عزمش راسخ و در تصمیم گرفتن بسیار سریع، با تیز مغزی قادر به تشخیص خوب و بد و انتخاب روش مؤثر و پسندیده بود.كوروش بیشتر به عقل و درایتش متكی می شد تا به شمشیر.او در صدد بهتر كردن زندگی و خوشبختی افراد ملتش بود و هر گاه مشاهده می كرد اندیشه نادرستی در یارانش نفوذ كرده است با نرمی و خوشرویی آنها را به راه راست هدایت می كرد و با رعایت اصول دادگری خطاكاران را مجازات می كرد.

شهرت كوروش در بین ملل تنها به خاطر كشور گشایی ووسعت قلمرو سرزمین هایی نبود كه او بر آنها پادشاهی می كرد،بلكه محبوبیت و معروفیت او بیشتر ناشی از حس انسان دوستی،احترام به حقوق بشر و روش جوانمردانه ای است كه او در برابر دشمنان خویش اتخاذ می كرد.هیچگاه تاریخ گزارش نداده كه كوروش در لشكر كشی های خود روش دیگر جنگجویان، همچون كشتار همگانی،غارت و چپاول، ویرانگری، تجاوزواسیر كردن زنان و كودكان و توهین به آداب و رسوم و عقاید ملت ها را در پیش گیرد.بلكه هر شهر و سرزمینی را تسخیر می كرد،با مردم با نرم خویی و اكرام و احترام برخورد می كرد و به ادیان و مذاهب آنها احترام می گذاشت و حتی به هزینه خود معابد و پرستشگاه های آنها را باز سازی و مرمت می نمود.او پس از تسخیر بابل معابد اساهیل وآزیدا را باز سازی كرد و پرستشگاهی جدید برای مردم بیت المقدس ساخت.

رفتار پادشاهان دوران كوروش با افراد زیر دست خود به این شكل بیان شده است:

آشور نصیرپال، پادشاه آشور (884 پ‌م.) در كتیبه خود نوشته است: ‘‘… به فرمان آشور و ایشتار، خدایان بزرگ و حامیان من … ششصد نفر از لشكر دشمن را بدون ملاحظه سر بریدم و سه هزار نفر از اسیران آنان را زنده زنده در آتش سوزاندم … حاكم شهر را به دست خودم زنده پوست كندم و پوستش را به دیوار شهر آویختم … بسیاری را در آتش كباب كردم و دست و گوش و بینی زیادی را بریدم، هزاران چشم از كاسه و هزاران زبان از دهان بیرون كشیدم و سرهای بریده را از درختان شهر آویختم."

در‌كتیبه سِـناخِـریب، پادشاه آشور (689 پ‌م.) چنین نوشته شده است: ‘‘… وقتی كه شهر بابِـل را تصرف كردم، تمام مردم شهر را به اسارت بردم. خانه‌هایشان را چنان ویران كردم كه بصورت تلی از خاك درآمد. همه شهر را چنان آتـش زدم كـه روزهای بسـیار دود آن به آسـمان می‌رفـت. نهـر فـرات را به روی شهر جاری كردم تا آب حتی ویرانه‌ها را نیز با خود ببرد."

در كتیبه آشور بانیپال (645 پ‌م.) پس از تصرف شهر شوش آمده است: ‘‘… من شوش، شهر بزرگ مقدس … را به خواست آشور و ایشتار فتح كردم … من زیگورات شوش را كه با آجرهایی از سنگ لاجورد لعاب شده بود، شكستم … معابد عیلام را با خاك یكسان كردم و خـدایـان و الـهه‌هـایشان را به باد یغما دادم. سپاهیان من وارد بیشه‌های مقدسش شدند كه هیچ بیگانه‌ای از كنارش نگذشته بود، آنرا دیدند و به آتش كشیدند. من در فاصله یك ماه و بیست و پنج روز راه، سـرزمـین شـوش را تبدیل به یك ویرانه و صحرای لم یزرع كردم … ندای انسانی و … فریادهای شـادی … به دست من از آنجا رخت بربست، خاك آنجا را به تـوبـره كشیدم و به ماران و عـقرب‌ها اجازه دادم آنجا را اشغال كنند."

و در كتیبه نَـبوكَـد نَـصَر دوم، پادشـاه بـابل (565 پ‌م.) آمـده است: ‘‘ … فرمان دادم كه صد هزار چشم در آورند و صد هزار ساق پا را بشكنند. هزاران دختر و پسر جوان را در آتش سوزاندم و خـانـه‌ها را چنان ویران كردم كه دیگر بانگ زنده‌ای از آنجا برنخیزد."

به این لحاظ، نوع حكمرانی و اخلاق و روش زمامداری كوروش در آن زمان سبب شد تا مدتها،دوره خونریزی و درنده خویی وویرانگری برداشته شود و دوره جدیدی از صلح و انسان دوستی بین ملل مختلف شكل بگیرد.

كوروش در ابتدا از نارضایتی مردم ماد استفاده كرد و برعلیه ایخ توویگو به نبرد پرداخت وبر همدان چیره شد و به این ترتیب سرمین ماد و پارس را متحد ساخت.این اتحاد باعث شد تا دولت های لیدیه،بابل و مصر برای مقابله با كوروش وارد مذاكره شوند.اما كوروش با تدبیر و درایت خود ابتدا دولت لیدی را شكست داد و پادشاه آنها را در نهایت رأفت بخشید و با مردم آن سرزمین با نهایت تكریم و احترام برخورد كرد و آیین و آداب و رسوم آنها را گرامی داشت.سپس در فرصت مناسب به كار سرزمین بابل مشغول شد.

هدف كوروش از لشكركشی،كشورگشایی وجمع آوری ثروت های بی شمار و ظلم و تعدی یا تحمیل عقاید خود بر دیگر ملت ها نبود بلكه او از این راه مردمان ستمدیده را از جور ظالمان نجات می داد و در صورتی كه این مردم خواستار حاكمیت او می شدند،رهبریت و پادشاهی آنها را بر عهده می گرفت، همچنین برای متجاوزانی كه قصد داشتند به سرزمین های تحت نفوذ او تجاوز نمایند،لشكر كشی می كرد.از جمله مردمانی كه بالشكركشی از ظلم و تعدی حاكم خود نجات یافتند مردمان سرزمین بابل بودند.

بخت النصردر مدت 43 سال پادشاهی خود ظلم های فراوانی بر مردم سرزمین خود و دیگركشورهای مجاورتحمیل كرد.او به كشور مصر حمله كرد و ضمن قتل عام مردم و چپاول و غارت عده بیشماری ازیهودیان جمله دانیال و پیروانش را به اسیری با خود به بابل آورد.بخت النصر سه بار به اورشلیم حمله كرد وآن را محاصره كرد و ساكنانش را به اسیری به بابل برد و شهر را ویران و معابد را به آتش كشید. نبونید، چهار پادشاه پس از بخت النصربود كه در زمان او، هنوز ظلم و تجاوز و تعدی ادامه داشت، در این زمان بابل به دلیل ناشایستگی و فساد دستگاه دولتی غرق روسپی گری،فساد، بت پرستی، خرافات پرستی و رواج سحر و جادو بود و مردم از این شرایط نامناسب و ستمگری پادشاه و حاكمان به تنگ آمده بودند. پادشاه دادگستر ایرانی كه نمی توانست بیدادگری وظلم و ستم همسایه خود را تحمل كند به این سرزمین حمله كرد و مردمان بابل را از این شرایط دردناك نجات داد.

هنگامی که کورش به سپاه اکد(بابل) در شهر اپیس حمله می‌کند، مردم پایتخت، فرصت را غنیمت می‌دانند و علیه حاکم وقت (یعنی نبونید) شورش كردند.اما برخی مورخان كتیبه رویدادنامه نبونید و كورش بزرگ را به غلط ترجمه كرده و كشتار را به كوروش لقب داده اند در حالی كه هنوز كوروش شهر را به تصرف در نیاورده بود كه، مردم بخواهند علیه او شورش كنند.

كورورش در این لشكر كشی نه دست به غارت و كشتار مردم بی پناه زد نه معبد و پرستشگاهی را ویران كرد و نه فردی را مجبور ساخت اعتقادات خود را تغییر دهد.او به عقاید مذهبی و خدایان بابلی ها احترام گذاشت و فرمان داد تا همچون روزهای دیگر مردم به كسب و كار خود مشغول شوند.او به سربازان خود دستور داد تا از منش هرزه گی و باده گساری این مردمان پیروی نكنند مانند آنها دل به مال و ثروت فراوان و سكنی گزیدن در كاخ های مجلل ندهند.او زمام امور این كشور را به افراد بومی،كاردان و با لیاقت سپرد حتی از خوار كردن پادشاه بابل(نبونید) خوداری كرد و او را به حكمرانی شهر كرمان برگزید تا زیر نظر خودش این سرزمین را اداره كند.یكی از خدمات بزرگ كوروش به یهودیان باز گرداندن اسیرانی بود كه از زمان بخت النصر در اسارت بابلیان بودند او ضمن اینكه آنها را آزاد نمود شرایط حمل آنها به سرزمین اورشلیم را فراهم كرد و به ساختن معابد و آبادانی این شهر، كمك های زیادی نمود.

همزمان با بازگشت اسیران یهودی كه پنجاه سال در اسارت بابل به سر می بردند و در مناطق فرات و دجله با ایرانیان تماس و برخورد دائم داشتند، موج بزرگی از افكار و اصول اندیشه های زردشتی در اورشلیم پراكنده شد.حضور ایران در طول دوقرنی كه یهودا بخشی از امپرا توری ایران بود(538-332پیش از میلاد) این مناسبات و تبادل اندیشه ها را توسعه داد.عزرا و نحیما،كاهنان بزرگ یهود و نویسندگان دو كتاب از 24 كتاب عهد عتیق خود از جانب كوروش حاكمان یهودا بودند و در آن، یكی فرمان به ساختن معبد سلیمان و دیگری بر بر آوردن حصار اورشلیم داد.بنا به نوشته ل.ه.میلز در"زرتشت و تورات"، ایران، "در طول دو قرن حاكمیتش به اندازه ای بر یهودیان تأثیر گذاشت كه در عقاید و افكار مؤلفان یهودی آن عصر"،به شكلی كه مضامین فرا مادی چون بهشت و دوزخ،فرشتگان،شیطان و... توسط كاهنان بزرگ یهودی به عهد عتیق اضافه گردید و یهودیت جدید وارد مسیری شد كه با یهودیت قدیم بسیار تفاوت داشت تا حدی كه حتی یهوه ای كه خدای قبیله ای بود و با پیامبران خود محشور و دم خور بود و با آنها غذا می خورد و كشتی می گرفت،به یك خدای جهانی،یكتا و فرا مادی مبدل گردید.

استوانه کوروش بزرگ، یک استوانهٔ سفالین پخته شده، به تاریخ ۱۸۷۸ میلادی در پی کاوش در محوطهٔ باستانی بابِل کشف شد. دراین منشور، کوروش بزرگ رفتار خود با اهالی بابِل را پس از پیروزی بر ایشان توسط ایرانیان شرح داده‌است.این سند به عنوان «نخستین منشور حقوق بشر» شناخته شده، و به سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آنرا به تمامی زبانهای رسمی سازمان منتشر کرد. نمونهٔ بدلی این استوانه در مقر اصلی سازمان ملل در شهر نیویورک‌ نگهداری می‌شود و نمونه اصلی در موزه بریتانیا قرار دارد.

در جنگی كه سالها قبل بین ارمنستان و پادشاه ماد رخ داده بود و ارمنستان مغلوب این جنگ واقع شده بود آستیاگ قراردادی با پادشاه ارمنستان منعقد ساخته بود كه به موجب آن دولت ماد در مقابل عدم تسخیر این سرزمین سالیانه مبلغی (باج) به دولت ماد پرداخت نماید.اما پادشاه ارمنستان در زمان كوروش از این معاهده سر باز زد و از پرداخت باج خودداری كرد،به این ترتیب كوروش به قصد گوشمالی پادشاه ارمنستان به این سرزمین لشكر كشی كرد.هنگامی كه پادشاه ارمنستان از ورود كوروش آگاه شد،سخت به وحشت افتاد و در صدد جمع آوری نیرو بر آمد و پسر جوانش(ساباریس) را به همراه همسرش،عروس و دخترانش، به همراه اشیای قیمتی به كوهستان ها فرستاد تا در پس حمله لشكر در امان باشند.اهالی شهر هم وقتی از این موضوع آگاه شدند خانه و دیار خود را ترك كردند كه به كوهها پناه ببرند اما كوروش پیغام فرستاد هر كس به خانه خود پناه ببرد در امان خواهد بود.اما افرادی كه شهر را ترك كنند دشمن محسوب خواهند شد.

سربازان كوروش خانواده پادشاه ارمنستان را كه به كوهها پناه برده بودند به همراه پادشاه دستگیر كردند و به نزد كوروش آوردند .كوروش كه پیمان شكنی پادشاه را دید، حكمیت تیگران پسر بزرگ پادشاه را در مورد مجازات پادشاه قبول كرد! تیگران خطاب به كوروش گفت تو باید فكر كنی كه مجازات یا بخشودن او به نفعت می باشد.اگر تو آنهایی را كه به موقع بتوانند به تو تعلق داشته باشند،و به تو بزرگترین خدمت را بكنند،بكشی، در واقع خود را مجازات كرده ای.پدر من چست و چابكی ترا در مجازات كردن مشاهده كرد بنابراین از اشتباه او در گذر تا پس از این از خدمتگذران تو باشد.كوروش سؤال كرد در برابر آزادی پادشاه و زنان چه به ما می دهید؟ آنان پاسخ دادند هرچه بخواهی.كوروش پاسخ داد من در برابر آزادی زنان از شما چیزی طلب نمی كنم.اما در مقابل آزادی پادشاه چون تصمیم دارم وارد جنگ با كلدانی ها شوم، كلیه خراج های عقب مانده را به میزان دو برابر و برابر همین،مبلغ را به عنوان قرض از شما می گیرم تا به موقع توانمندی به شما باز پس دهم.

روز بعد پادشاه ارمنستان لشكری فراهم كردتا نیروهای كوروش را یاری كنند.و دوبرابر وجهی كه كوروش در خواست كرده بود را به او تقدیم كرد.اما كورش تنها به اندازه نیاز برداشت و بقیه را به پادشاه بازگرداند و تیگران را به فرماندهی لشكر منصوب كرد و همراه لشكر به كلدانی ها یورش بردند و قسمت هایی از خاك ارمنستان كه توسط كلدانی ها تصرف شده بود باز ستاندند و مشغول مرمت و باز سازی ویرانه ها شدند.

گزنفون در فصل سوم كتاب سوم می نویسد:«هنگام عزیمت كورورش از سرزمین ارمنستان، كلیه اهالی شهر، از جمله پادشاه این كشور و همسر و فرزندانش به مشایعت او رفتند. زن پادشاه پول ها و خزاینی را كه كوروش به آنها پس داده بود به انضمام هدایای دیگر دوباره به او تقدیم كرد.اما كوروش آنها را نپذیرفت و گفت: من پادشاهی نیستم كه قصدم از كشور گشایی جمع آوری مال و ثروت باشد.این پول ها را برای خود نگه دارید اما آن را زیر خاك مخفی نكنید و آن را به پسرتان بدهید تا با آن لشكر را مجهز كند.سپس كوروش در میان هلهله مردم از ارمنستان خارج شد.»

كوروش نه تنها در امور سپاهی گری دارای نبوغ نظامی و در جهان گشایی و كشور داری بسیار انسان دوست و نوع پرور بود و با دوست و دشمن یكسان برخورد می كرد كه در كار همسرداری نیز بسیار با وفا و نمونه بود به شكلی كه اگر چه همه مردان متمول و قدرتمند برای خود حرمسرا می سازند یا زنان متعددی را به ازدواج خود در می آورند این مرد بزرگ حتی پس از مرگ همسرش بسیار اندوهگین بود و هرگز زنی دیگر اختیار نكرد.

كوروش پس از سركوبی دشمنان ماد به مردی برخورد به نام گبریاس كه خود را صاحب قلعه بزرگی خواند كه در پناه شاه آسور روزگار خوبی را سپری می كرده اما پس از مرگ پادشاه، فرزند او به حكومت رسید و بنای دشمنی با او را گذاشت وفرزندش را به قتل رساند.گبریاس از كوروش خواست انتقام فرزندش را از پادشاه آسور بگیرد در عوض او خراجی كه به پادشاه آسور می داده به كوروش خواهد داد و كلیه نیروهای جنگی خود را در اختیار كوروش قرار می دهد تا موقع جنگ از آنها استفاده كند همچنین صاحب دختر بسیار زیبایی است كه قرار است پادشاه آسور آن را به عقد خود در آورد و اگر كوروش انتقام او را بگیرد این دختر را به كوروش خواهد بخشید.كوروش بر پادشاه آسور غالب شد و از یاران و نزدیكان خود همسر مناسبی برای دختر گبریاس یافت و كلیه اموالی كه گبریاس به او بخشیده بود به این زوج هدیه كرد.

كوروش زمانی كه سرزمین لیدی را فتح كرد گرزوس و متحدانش از جمله آسوری ها را شكست داد.سپاهیان ماد غنائم زیادی به دست آوردند و بین خود تقسیم كردند.تنها ملكه شوش، همسر آبراداتاس، كه پانته آ نام داشت و از جمله زیباترین زنان آسیا به حساب می آمد را، در اختیار سرداری ازسپاه كوروش قرار دادند،این سردار ایرانی به نام آراسپ از كوروش خواست تا این زیبا ترین زن را در اختیار خود بگیرد.اما كوروش گوشتزد كرد كه حتی حاضر نیست این زن را ببینند و باید از این زن به خوبی نگهداری شود تا او را به همسرش بازگردانند. آبراداتاس زمانی كه به نزد همسرش بازگشت مورد تكریم و احترام كوروش قرار گرفت و به جرگه فرماندهان لشكر كوروش پیوست.این دو زوج مدتها با هم زندگی كردند تا اینكه آبراداتاس در جنگ با مصریان كشته شد و پانته آ پس از كشته شدن همسرخویش، خودكشی كرد.

كوروش به خاطر صفات نیكو وبرجسته ای كه داشت و به اصول اخلاقی پایبند بود و خود را نسبت به حقوق مردمان متعهد و پاسخگو می دانست همه اطرافیان و زیر دستانش از اخلاق و روش او الهام می گرفتند و خود را متعهد و پایبند به اصول اخلاقی میدانستند كه این رفتار به طور مستقیم در جامعه انعكاس می یافت و مردم راه درستكاری، نیك اندیشی و احترام به حقوق دیگران را در پیش می گرفتد این مردم دروغ نمی گفتند و دروغ گوئی را گناه نابخشودنی می دانستند،خیانت نمی كردند و خود را به اعمال ناشایست نمی آلودند.به گواهی تاریخ ایران باستان تهی از غارت و دزدی و روسپی گری بود.همچنین كوروش محیط مساعدی را برای هنرمندان، دانشمندان و اهل نظر فراهم ساخته بود تا آنان با خاطری آسوده به پویا شدن تمدن ایران زمین همت گمارند و قطعاً به اهتمام كوروش بود كه دروازه های تمدن،علم و صنعت و فرهنگ بر روی ایرانیان گشوده شد و تا هزاران سال پس از مرگ او ادامه داشت تا اینكه با هجوم اعراب به ایران، این دانش و تمدن ایرانیان به نام اسلام، در سراسر آسیا،آفریقا و اروپا پراكنده شد.

آخرین نبرد كوروش با همسایه شمالی ایران یعنی با سكاها (تورانیان) بود كه در این جنگ، سكاها از فیل سوران هندی كمك گرفتند و این موضوع باعث شد تا اسبان در برابر فیل ها رم كنند.در این جنگ اسب كوروش هم رم كرد و كوروش بر زمین افتادو یكی از هندوها با زوبین، زخمی بر ران او وارد ساخت اما سربازان ایرانی او را به خارج میدان جنگ منتقل كردند.اگر چه سربازان ایرانی در این روز شكست خوردند اما در روز بعد نیروهای خود را جمع آوری كردند و تورانیان را شكست داده و آنان را خراجگزار ایران كردند.كوروش بر اثر زخمی كه به او وارد شده بود پادشاهی 28ساله اش به پایان رسید و بدرود حیات گفت.البته روایت های فراوانی برای نحوه مرگ كوروش ذكر شده است.پارسیان پس از مرگ كوروش جسد او را به ایران منتقل كردند این جسد پس از مومیایی شدن در پاسارگاد به خاك سپرده شد.

نظر بزرگان، تاریخ نگاران و نویسندگان در مورد كوروش

گزنفون یونانی در مورد كوروش می گوید:« كوروش نابغه بزرگی بود كه در تمام عمر از هدفی مقدس و عالی پیروی می كرد.او دوست انسان ها و طالب علم و حكمت و راستی و درستی بود.او عقیده داشت، پیروزی بر كشوری این حق را برای سردار پیروز ایجاد نمی كند كه ملت شكست خورده را اسیر كند.در هنگام جنگ باید سعی كرد كه آتش چنگ به كشاورزان و مردم غیر سپاهی سرایت نكند.و شهر شكست خورده را نباید غارت كرد.كوروش موفق شد حتی ملتهای شكست خورده را نیز شیفته خود كند،بطوری كه پارسیان او را پدر می خواندند و ملت های دیگر او را خداوندگار لقب می دادند.كوروش برترین مرد تاریخ دنیا،بزرگترین، بخشنده ترین، پاك دل ترین و دریا دل ترین مردان بود و بزرگترین هوا خواه، فرهنگ و آموختن به حساب می آمد.او به سربازان خود سفارش می كرد كه در پوشیدن لباس ساده به من نگاه كنیدو به اعمال و كردار من بنگرید تا به وظیفه خود عمل كنم.»

گیریشمن باستان شناس فرانسوی می گوید:«كمتر پادشاهی است كه پس از خود مانند كوروش چنین نام نیكویی از خود بر جای بگذارد.او آنقدر خردمند بود كه هر زمانی كشور تازه ای را تسخیر می كرد به آنها آزادی مذهب می داد و فرمانروایی را از بین بومیان آن سرزمین انتخاب می كرد.او شهرها را غارت و ویران نمی كرد.»

افلاطون می نویسد:« كوروش سردار بزرگی بود.در زمان او ایرانیان از آزادی برخوردار بودند و بر بسیاری از ملت های دیگر فرمانروایی می كردند بعلاوه او به همه مللی كه زیر فرمانروایی او قرار گرفتند، حقوق مردم آزاد بخشید.كشور ایران زیر رهبری كوروش از هر لحاظ پیشرفت كرد و مردم آن نیز از آزادی و رفاه بی سابقه ای برخوردار بودند و آن چنان نسبت به یكدیگر محبت می ورزیدند كه گویی همه با هم خویشاوندی دارند.»

نظر بزرگان در مورد ایران باستان

ویل دورانت از قول هرودت می گوید:« در زمان هخامنشیان حتی شاه نمی توانست كسی را به صرف ارتكاب جرم، محكوم به اعدام كند و سوابق متهم می بایست با توجه به اصول عادلانه دادرسی در دادگاه های مربوط برسی شود.»

ایرانیان باستان دین خویش را به كسی تحمیل نمی كردنددر حالیكه روی سكه های ساتراپ ها نه تنها نگاره ی اهورا مزدا بلكه نگارة بعل ، طرسوسو غیره را نیز می بینیم. "گلمنت هوارت "

پارسیان بچه های خود را به مدرسه می فرستند تا راستگویی را فرا گیرندهمچنان كه ما بچه هایمان را میفرستیم كه خواندن و نوشتن را یاد بگیرند. "گزنفون"

چیزی كه بیش از هر چیزی قابل توجه است و روح معنوی ایرانیان را درزندگی اجتماعی آنان مجسم می كند طرز تعلیم و تربیت آنها بوده است. این تعلیم وتربیت از طفولیت در روح جوانان ایران منشأ احساسات نیك گردیده و آنها را در هر كار ، در شاهراه راستی و ترقی سوق می داده و جامعة صحیح و سالمی تربیت می كرده كه افراد آن در آتیه به كسانی می توانستند خدمات شایان توجه به میهن و ملت خود بنمایند. "كدلف راپ "

ایرانیان از دو هزار سال به این طرف شاهكارهای عظیم معماری به وجود آوردند و می توان تخت جمشید را از لحاظ عظمت با ككروپولیس یونان ومعما ری های رومی برابر دانست. " اوپهام پوپ "

نخستین ملتی كه دانشمندانش پس از مصری ها و بنابراین خیلی پیش از یونانی ها به تعلیم فلسفه پرداخته و مدارسی برای آموختن آن داشته اند ، ایرانیان بودند. "هرودت"

ایرانیان تنها مشعله دار علم خود نبودند بلكه مشعل علم خود را به اروپا بردند و آن مشعل هنوز با نوری در خشان تر می سوزد."گاریسون"

ایرانیان در تاریخ دنیا ملتی بس مهم به حساب می آمدند هم به خاطر كمكی كه به اختلاط و امتزاج اقوام و ملل مختلف نمودند و هم به جهت سهمی بس ارجمند كه در پیشرفت و تعالی، بشریت با استناد از سخنان زرتشت پیامبرداشته اند."هانری بر"

اگر از آنچه تمدن بین النهرین نامیده می شود كارهایی كه ایرانیان كرده اند را برداریم بهترین قسمت آن از بین میرود."پروفسور ادوارد براون"


برچسب ها کورش کبیر ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 170
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 25
  • بازدید ماه : 87
  • بازدید سال : 210
  • بازدید کلی : 7,291