loading...
جذاب و باحال
MILAD بازدید : 28 یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
١) ...

٢) ... همه جهان.

٣) ... مرد ناشایستی (بنام نبونید) به فرمانروایی کشورش رسیده بود.

٤) ... او آیین های کهن را از میان برد و چیزهای ساختگی به جای آن گذاشت.

٥) معبدی به تقلید از نیایشگاه ازگیلا Esagila برای شهر اور Ur و دیگر شهرها ساخت.

٦) او کار ناشایست قربانی کردن را رواج داد که پیش از آن نبود... هر روز کارهایی ناپسند می کرد، خشونت و بدکرداری.

٧)او کارهای ... روزمره را دشوار ساخت، او با مقررات نامناسب در زندگی مردمدخالت می کرد، اندوه و غم را در شهرها پراکند. او از پرستش مردوک Mardukخدای بزرگ روی برگرداند.

٨) او مردم را به سختی معاش دچار کرد،هر روز به شیوه ای ساکنان شهر را آزار می داد، او با کارهای خشن خود مردمرا نابود می کرد... همه مردم را.

٩) از ناله و دادخواهی مردم،انلیل Enlil خدای بزرگ (= مردوک) ناراحت شد... دیگر ایزدان آن سرزمین راترک کرده بودند (منظور آبادانی و فراوانی و آرامش).

١٠) مردم ازخدای بزرگ می خواستند تا به وضع همه باشندگان روی زمین که زندگی و کاشانهاشان رو به ویرانی می رفت، توجه کند. مردوک خدای بزرگ اراده کرد تا ایزدانبه بال بازگردند.

١١) ساکنان سرزمین سومر Sumer و اکد Akad مانند مردگان شده بودند. مردوک به سوی آنان متوجه شد و بر آنان رحمت آورد.

١٢) مردوک به دنبال فرمانروایی دادگر در سراسر همه کشورها به جست وجو پرداخت، به جست وجوی شاهی خوب که او را یاری دهد.

آنگاه او نام کورش پادشاه انشان Anshan را برخواند، از او به نام پادشاه جهان یاد کرد.

١٣)او تمام سرزمین گوتی Guti و همه مردمان ماد را به فرمانبرداری کورشدرآورد. کورش با هر ”سیاه سر” (منظور همه انسان ها) دادگرانه رفتار کرد.

١٤) کورش با راستی و عدالت کشور را اداره می کرد. مردوک خدای بزرگ با شادی از کردار نیک و اندیشه نیک این پشتیبان مردم خرسند بود.

١٥) بنابر این او کورش را بر انگیخت تا راه بابل را در پیش گیرد، در حالی که خودش همچون یاوری راستین دوشادوش او گام بر می داشت.

١٦) لشکر پرشمار او که همچون آب رودخانه شمارش ناپذیر بود، آراسته به انواع جنگ افزارها در کنار او ره می سپردند.

١٧) مردوک مقدر کرد تا کورش بدون جنگ و خونریزی به شهر بابل وارد شود. او بابل را از هر بلایی ایمن داشت .

او نبونیدشاه را به دست کورش سپرد.

١٨(مردم بابل، سراسر سرزمین سومر و اکد و همه فرمانروایان محلی فرمان کورش راپذیرفتند. از پادشاهی او شادمان شدند و با چهره های درخشان او را بوسیدند.

١٩( مردم سروری را شادباش گفتند که به یاری او از چنگال مرگ و غمرهایی یافتند و به زندگی بازگشتند. همه ایزدان او را ستودند و نامش راگرامی داشتند.

٢٠) منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهارگوشه جهان.

٢١) پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه انشان، نوه کورش، شاه بزرگ، شاه انشان، نبیره چیش پیش، شاه بزرگ، شاه انشان.

٢٢)از دودمانی که همیشه شاه بوده اند و فرمانروایی اش را بل Bel (خدا) و نبوNabu گرامی می دارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند.

آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم؛

٢٣) همه مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم.

مردوک دل های پاک مردم بابل را متوجه من کرد... زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

٢٤) ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید .

۲۵)وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب مرا تکان داد... من برای صلحکوشیدم. نبونید مردم درمانده بابل را به بردگی کشیده بود، کاری که در خورشان آنان نبود.

٢٦) من برده داری را برانداختم، به بدبختی هایآنان پایان بخشیدم.دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنانرا نیازارند، فرمان دادم که هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند، مردوکاز کردار نیک من خشنود شد.

٢٧) او بر من، کورش، که ستایشگر او هستم و بر کمبوجیه پسر من و همچنین بر همه سپاهیان من،

٢٨)برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقامبلندش را ستودیم. به فرمان مردوک همه شاهان براورنگ پادشاهی نشسته اند.

٢٩)همه پادشاهان سرزمین ها جهان، از دریای بالا تا دریای پایین (دریایمدیترانه تا خلیج فارس)، همه مردم سرزمین های دور دست، همه پادشاهان آموریAmuri، همه چادرنشینان.

٣٠) مرا خراج گذاردند و در بابل بر من بوسه زدند. از ... تا آشور و شوش.

٣١)من شهرهای آگاده Agadeh، اشنونا Eshnuna، زمبان Zamban، متورنو Meturnu،دیر Der، سرزمین گوتیان و همچنین شهرهای آن سوی دجله که ویران شده بود رااز نو ساختم.

٣٢) فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته شدهبود، بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگرداندم.همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند به جایگاه های خودبرگرداندم، خانه های ویران آنان را آباد کردم.

٣٣) همچنین پیکره خدایان سومر و اکد را که نبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مردوک به شادی و خرمی،

٣٤)به نیایشگاه های خودشان بازگرداندم، باشد که دل ها شاد گردد. بشود کهخدایانی که آنان را به جایگاه های مقدس نخستین شان بازگرداندم،

٣٥)هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگانی بلند باشند. بشود کهسخنان پربرکت و نیکخواهانه برایم بیابند، بشود که آنان به خدای من مردوکبگویند: کورش شاه، پادشاهی است که تو را گرامی می دارد و پسرش کمبوجیه.

٣٦)بی گمان در روزهای سازندگی، همگی مردم بابل پادشاه را گرامی داشتند و منبرای همه مردم جامعه ای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردماعطا کردم.

٣٧) ...

٣٨) ... باروی بزرگ شهر بابل را استوار گردانیدم...

٣٩) ... دیوار آجری خندق شهر را،

٤٠) که هیچیک از شاهان پیشین با بردگان به بیگاری گرفته شده به پایان نرسانیده بودند،

٤١) ... به سرانجام رسانیدم.

٤٢) دروازه هایی بزرگ برای آنها گذاشتم با درهایی از چوب سدر و روکشی از مفرغ ...

٤٣) ...

منمکوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاهچهارگوشه ی جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ ... نوه ی کورش، شاه بزرگ ...نبیره ی چیش پیش، شاه بزرگ... .

آنگاه که بدون جنگ و پیکار واردبابل شدم، همه ی مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاهپادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم، مردوک خدای بزرگ دل های پاک مردمبابل را متوجه من کرد... زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.

وضعداخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب مرا تکان داد... من برای صلح کوشیدم.من برده برداری را برانداختم، به بدبختی های آنان پایان بخشیدم.

فرمان دادم که همه ی مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.

مردوکخدای بزرگ از کردار من خشنود شد... او برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت.ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم...

من همهی شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاههاییرا که بسته شده بود، بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خودبازگرداندم.

همه ی مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند، به جایگاه های خود برگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم.

همچنینپیکره خدایان سومر و اکد را که نبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابلآورده بود، به خشنودی مردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه هایخودشان بازگراندم، باشد که دل ها شاد گردد.

بشود که خدایانی کهآنان را به جایگاه های مقدس نخستین شان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدایبزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند...

من برای همه ی مردم جامعه ای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 170
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 39
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 56
  • بازدید ماه : 118
  • بازدید سال : 241
  • بازدید کلی : 7,322